تالیف پویان قدملی
نیروی کار امروزه یکی از مهمترین سرمایههای شرکت است و سازمانها توجه زیادی به ساختن و پرورش سرمایهای محکم در خود دارند. مدیریت منابع انسانی راهبردی استراتژیک برای مدیریت مؤثر افراد در یک شرکت یا سازمان است که به تجارت کمک میکند تا مزیت رقابتی را بالا ببرد. این علم برای به حداکثر رساندن عملکرد کارمند در راستای اهداف استراتژیک کارفرما طراحی شده است.
یک سازمان موفق باید افراد صحیح را در زمان صحیح قرار دهد و افراد را مناسب اهداف، فرهنگ و راهبردهای شغلی انتخاب کند. بهعبارت دیگر، تعیین عوامل انتخاب، باید با در نظر گرفتن جهت راهبرد سازمان و فرهنگ آن باشد. بر اساس برنامۀ چهارم نقشۀ راه اصلاح نظام اداری، مدیریت سرمایۀ انسانی با چالشهایی روبهروست که انجام این طرح میتواند در حل مسائل زیر در سازمانهای امروزی نقش تعیینکنندهای داشته باشد.
توانمندسازی منابع انسانی بهمعنای آزاد کردن نیروهای درونی کارکنان و همچنین فراهم کردن بسترها و ایجاد فرصتها برای شکوفایی استعدادها، تواناییها و شایستگیهای افراد است. در نتیجه سازمانی که دارای نیروی انسانی توانمند میباشد، سازمانی اثربخش و پربازده با نیروی انسانی کارآمد و ماهر است. مدیران و کارکنان هر دو از مزایای توانمندسازی منتفع خواهند شد. توانمندسازی با پرورش احساس کفایت نفس و با به وجود آوردن آزادی عمل برای کارکنان این فرصت را به وجود خواهد آورد تا تواناییها و مهارتها، بهبود و موجبات اثربخشی سازمان فراهم گردد، از سوی دیگر توانمندسازی با پرورش کارکنانی باانگیزه و توانا به مدیران امکان خواهد داد تا در برابر پویایی محیط رقابتی از خود عکسالعمل سریعتر و مناسبتر نشان دهند.
دیگر شناخت مسائل انگیزشی کارکنان جهت بهبود عملکرد و افزایش بهرهوری سازمان بسیار حائز اهمیت است. همچنین کسب چنین شناختی میتواند به بهبود کاربرد منابع انسانی سازمانی کمک شایانی کند و در جلوگیری از مقاومت کارکنان در مقابل تغییرات، کاهش محدودیت در بازده و مبارزه با ستیز و مجادلۀ کاری کارکنان با یکدیگر کمک کند و به ایجاد یک سازمان سودآور منتهی شود. این مسئله مدیران را وادار و ناگزیر میسازد تا محیط درونی و بیرونی حاکم بر سازمان را بهگونهای شکل دهند تا اهداف مناسب برای ارضای نیاز کارکنان را انتخاب کنند و برای ایجاد انگیزش در کارکنان خود موفق باشند.
یک راهحل منسوخشده در مدیریت این چالش، یکسانسازی است. یکسانسازی یعنی تمام تلاش مدیران در استخدام افرادی باشد که یکسری ویژگیهای خاص دارند؛ البته این استراتژی موفق نیست و در درازمدت با تفاوت نسلها سازمان را دچار مشکل کرده است. بهترین استراتژی برای مدیریت این چالش تنوعپذیری است؛ بدین معنی که مدیران با مدیریتِ استعدادهای متفاوت بتوانند فرصتهای نوآوری و خلاقیت را برای کارکنان به وجود بیاورند. ضمن اینکه با پذیرش این تنوعها توسط مدیران زمینه پذیرش و ارتباط بهتر بین کارکنان نیز فراهم میشود و این امر باعث افزایش بهرهوری سازمان خواهد شد.